ساکنان منتظر جزیره ی طوفان زده ی غزه به یکباره بهت زده شدند ؛ آخر نمی توانستند باور کنند که هستند در دنیا افرادی از نوع بشر که دل در گرو آزادی دارند . آری خبر درست بود .

 وا‍ژه ی آزادی چه پر معنا و لذت بخش برای ساکنان غزه ، جزیره ای که از همه طرف توسط اهریمن خون آشام  در محاصره قرار داشت و خدا می داند آن شب را تا صبح چگونه گذراندند به امید اینکه سحرگاه در ساحل رنجور غزه دستان گرم برادران و خواهران خود را در دست بگیرند تا از قفس رهایی یابند . ثانیه ها به سختی می گذشت تا اینکه خبر آمد باز هم اهریمن سیاهی ها که چنگالهای خونین خود را در کام مردم جزیره فرو برده است و آنان را به اسارت خویش در آورده ، بار دیگر بالهای کبوتران عاشق را سوزانده است . آه چه لحظات سخت و طاقت فرسایی ...

 اما خبر می آید و خبر در راه است که ای غزه ما همیشه به یاد شما هستیم و روزی خواهد رسید که همه با هم در کنار هم ، در بیت المقدس به نماز عشق بایستیم ونغمه ی آزادی را سر دهیم . پس مقاوم باشید و امیدوار به خبر های آینده ای نه چندان دور .

آنیتا آرام